شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها
دستی به پهلـو دارد و دستی به دیـوار داده ست تکــیـه مـادر هستی به دیوار هرلحظه دردی تـازه داغی تـازه دارد در چشم خود غـم های بی اندازه دارد مـثـل شبـی تـیـره ست دنـیـای مـقـابـل تنـهـا هـلالی مـانـده از آن مـاه کـامـل گاهی که بر دیوار و در دارد نگـاهی آهــی بـه لـب مـی آورد از درد آهــی لبـریـز از دردست اما غـرق احـساس دستی به پهلو دارد و دستی به دستاس آه ایـن نـسـیــم بـا مـحـبـت، مــادرانـه دستی کـشیده بر سر و بر روی خـانه شـرمـنـدۀ احـسـاس او شد خـانه داری با هر نـفـس آه از در و دیـوار جـاری شب، نیمه شب خسته شکسته، مات، مبهوت دستی به سر میگیرد و دستی به تابوت از خـانـه بـیـرون می رود نـابـاورانـه جان خودش را می برد بر روی شانه خورده گره با گرد غربت سرنـوشتش در خاک پنهان می شود پنهان بهشتش نـفـسی علی ... آه از دل پر درد او آه یـا لـیــتـهــا... آه از دل پــر درد او آه |